پروردگارا!
در جان من آزادگی
در روح من بی نیازی بگذار
در قلبم اطمینان
در کارهایم یکرنگی
در چشمم نور
و در دینم روشن بینی
به نام خدای کوثر.....
نه مثل ساره ای و مریم ، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی ، فقط شبیه خودت ، زهرا!
اگر شبیه کسی باشی ، شبیه نیمه شب قدری
شبیه « آیه تطهیر» ی ، شبیه سوره ی «اعطینا»
شناسنامه تو صبح است، پدر، تبسم و مادر، نور
سلام ما به تو ای باران ، درود مابه تو ای دریا
به نام خدای ازل تا ابد.....
دارم به این فکر می کنم ما آدما در روز ازل چه عهدی رو با معبود خودمون بستیم، گواهی دادیم که خدا را برای پرستش قبول داریم.
آیا گواهی می دهید که من پروردگار شما ام؟
آری،همه ی ما گواهی می دهیم.
ما آدما وقتی پیش خداییم پاک و معصومیم ولی وقتی بر روی زمین می آیم با ابلیس بیشتر رفیقیم تا با خدا، خدا روی زمین چرا اینقدر غریبه!
انگار یادمون رفته که چی بودیم و کجا بودیم.بیایم عهدی که با خدا بستیم رو فراموش نکنیم.خدا رو بیاریم توی تک تک لحظه های زندگیمون اون وقته که زندگی معنا پیدا می کنه اون وقته که زندگی بهمون می چسبه.پس بیایم خدا رو توی قلبامون بیاریم و اون رو با تمام وجود حس کنیم.